مقالات و پروژه های معماری-دانشجویی

مقالات و پروژه های معماری

انسان-طبیعت-معماری

انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
1
دانشكده فني و مهندسي
گروه علمي مهندسي معماري و شهرسازي
انسان، طبيعت، معماري
مهندس عبدالحميد نقر هكار
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
2
بسم الله الرحمن الرحيم
« و تري الجبال تحسبها جامده و هي تمر مر السحاب صنع الله الذي اتقن كل شي ء »
و كوهها را مي بيني و مي پنداري كه آنان ساكن اند در حالي كه آنان همچون ابر در حركتند اينها ساخته خدائي است كه هر چيزي را »
( سوره نمل (مورچه) / 88 )« . محكم و استوار ساخته است
« و كلّ شيء عنده بِمقدارٍ »
( سوره رعد/ 8 )« . هر چيزي در نزد او اندازه اي مشخص دارد »
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
3
پاره نخست :
هدف: آشنايي با نگرش سامانه اي و تعريف طبيعت و معماري بر پايه آن
-1 رويكردهاي گوناگوني براي تعريف معماري وجود دارد كه يكي از جامع ترين و كل گراترين
آنها نگرش سامانه اي است .با اين نگرش مي توانيم معماري را كليتي يكپارچه براي تامين
اهداف سكونت و استقرار و انجام بهتر رفتارها و زندگي كه داراي اجزاء مرتبط با هدف خود
است تعريف نماييم .مهمترين نگرش هاي سامانه اي معماري را همچون يك سامانه طبيعي
(ارگانيك) يا سامانه ساخته انساني (ماشيني) تعريف نموده اند كه براساس هر يك نظم ،
وحدت و شكل و ساختار متفاوتي بر آن حاكم مي شود. به گمان ما ساخته هاي انساني كه
با عوامل فرهنگي و هويتي هم در ارتباطند را بايد فراتر از مكانيزم ماشيني يا ارگانيزم
طبيعي ، يك فراارگانيزم هوشمند انساني ناميد. گام بعدي تشريح زيرسامانه هاي معماري
است كه آنها را در پنج زيرسامانه (محيطي، انساني، كاركردي، سازه اي و شكلي) مي توان
تعريف نمود.
-2 آنچه به عنوان يك معماري جامع و فراسامانه اي تعريف مي شود، معماري است كه هر
عضو نقش هاي گوناگوني در هر پنج زير سامانه به عهده دارد و همه سامانه ها با هم يك
كل يكپارچه همچون ابعاد وجودي انسان ارائه مي نمايند .به عنوان نمونه در اين فصل به
پل خواجو اشاره گرديده است . در مقابل نگرش هاي يك جانبه فراواني در معماري قرن
بيستم مشاهده مي شود كه يا در رويارويي با اين نگرش به سامان شكني پرداخته و يا به
طور يك جانبه تنها يك بعد را در معماري برجسته نموده اند.
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
4
پاره نخست
-1 نظريه سامانه ها
سه دوره تكاملي علوم :
مردم در زندگي عادي خود ، در طول تاريخ به طور ناگزير براي تداوم و پايداري بيشتر ، ساختار
سامانه اي به زندگي خود داده اند . اگرچه اين روند در چند سده جديد از اين حالت تعادلي خارج
شده است . اما علوم ، سير متفاوتي را نسبت به زندگي مردم طي كرده اند و سالها طول كشيد تا
نگرش سامانه اي در علوم كشف و مطرح شود . به طور كلي سه دوره تكاملي براي علوم بر مي
شمرند كه عبارت است از :
-1 مرحله منطق ارسطوئي، (از كل به جزء) :
استوار بوده، يعني رسيدن از كل به جزء : هستي ، ( Deductive ) اساس اين منطق بر قياس
هرچيز در گرو تعريف جايگاه او در كل مجموعه مي باشد .
بود كه در آن نظام و سلسله مراتب وجود ( Organism ) جهان در نظر متفكرين كهن كل گرا ، سازواره اي »
بنهايت درجه از كمال برقرار بود. هر جزء از اين جهان و هر موجودي از موجودات، در اين رويكرد، جزئي از سازواره
1 «. كلي بشمار مي آمدند و در هستي و رفتار آن نقش داشتند
1 نگرش سيستمي، مهدي فرشاد 1362 ، مؤسسه انتشارات امير كبير تهران. ، ص 19
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
5
واژه ارگانيزم كه از واژه كهن يوناني "ارگانون" نشات گرفته ، عنوان مهمترين كتاب ارسطو در
زمينه منطق شد كه در عربي به صورت "ارغنون" شهرت يافت. اين واژه به معناي ابزار است و
منظور ارسطو از اين كتاب معرفي ابزارهاي فكر صحيح بود . 2
در اين كتاب به شكلي متفاوت با عصر امروز پايه هاي نگرشي كل گرايانه به هستي تعريف شده
است .
جهان [از منظر كل گرايان كهن]، مجموعه اي درهم و تصادفي از اتم ها و حوادث بشمار نمي آيد. برعكس، »
جهان و هرآنچه در آن هست از وحدت و ارتباط ذاتي برخوردار مي باشد. كليه موجودات و پديده ها در جهان بهم
مرتبط اند و ميان آنها پيوندهايي بس قوي برقرار است. ... هستي قانونمند است و بر هرچه هست قوانيني عمومي و
3«. همه شمول حاكم مي باشد
-2 مرحله منطق تجربي، (از جزء به كل) :
اين مرحله از قرون هفدهم و هيجدهم با عصر روشنگري و با پيشرفت كليه رشته هاي علمي از
)،( Inductive ) جمله رياضيات- نجوم - فيزيك - شيمي و غيره آغاز شد. در اين مرحله استقراء
حركت از جزء به كل ) پايه علوم را شكل مي دهد.
اصل مسلم رويكرد تجزيه گرايانه به جهان اين بوده است كه يك موجوديت را هرقدر كه پيچيده باشد مي »
توان به اجزائي تقسيم نمود و از راه تدقيق در وجود و رفتار آن اجزاء به شناخت موجوديت اصلي نائل آمد. ...
4« . شناخت پديده ها در مكتب تجزيه گرائي از بسياري جهات همواره بر بينش مكانيستي از جهان استوار بوده است
يا يك ساز و كار، يعني ماشين از اجزائي تشكيل مي يابد ، هر جزئي داراي ( Mechanism )، يك مكانيسم »
شكل و عملكردي است و از ديد مكانيكي كاركرد كل ماشين را مي توان با شناخت رفتار يكايك اجزاي آن دريافت.
5«. ... اصل برقراري زنجيره قوي علت و معلول همواره از اركان اصلي جهان بيني مكانيستي بوده است
ارتباط متقابل جزء و كل) : ) ،( System )، -3 مرحله منطق سامانه اي
اين شيوه انديشيدن در علوم مختلف از جمله جامعه شناسي، اقتصاد، روان شناسي، رياضيات،
فيزيك، هنر، معماري و ... تا ثير بسزايي گذاشت.
نظريه عمومي سيستم ها در واقع كوششي جهت امتزاج رويكردهاي مكانيسمي ( ماشيني ) و ارگانيسمي ، طبيعي و »
زنده ) در تفسير جهان است. از اين امتزاج نظريه عمومي سيستم ها كه از خوبيهاي هر دو رويكرد بهره مند شده
است پديد مي آيد. در تئوري عمومي سيستم ها، نه تنها بر عناصر مجموعه كه بر ارتباطهاي بين عناصر و نظام
پيچيده و كليت سيستمي نيز تأكيد مي شود. هرقدر كه شبكه ارتباطها پيچيده تر و درهم آميخته تر باشد، سيستم
6 «. نياز به نظام بالاتري دارد و به اين ترتيب شيوه ايجاد نظام در مركز توجه تئوري سيستمي قرار مي گيرد
2 معمولا نگرش ارگانيك را نگرش اندام وار ترجمه كرده و كمتر به اين توجه مي شود كه واژه آن به معني نگرشي ابزارمندانه است، چيزي
كه در دوره تجربه گرايي علوم جديد مطرح گرديده است. در حقيقت بايد نگرش ارگانيك را رويكردي ابزارمندانه و در عين حال كل گرايانه
دانست .
3 نگرش سيستمي، مهدي فرشاد 1362 ، مؤسسه انتشارات امير كبير تهران. ، ص 19
4 همان. ، ص 15
5 همان ، ص 16
6 همان ، ص 114
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
6
تفاوت اين ديدگاه را در مقايسه با دو ديدگاه پيشين به خوبي مي توان با ذكر يك مثال عنوان
كرد :
به طور مثال با مشاهده مشكلات و بحران هايي در عرصه آموزش دانشگاهي، هر يك از اين سه
گرايش به شيوه خاص خود عمل مي كنند. در تفكر ارسطوئي، ابتدا به تعريف علم و اهداف آن توجه
مي شود و ناسازگاري نظام دانشگاهي با اهداف آن به عنوان مشكل مطرح مي شود. اما در نگرش
علوم تجربي، همه مشكلات تجزيه مي شود تا به اجزاء آن برسد، (يعني دانشجو، كتابهاي درسي،
رشته هاي تحصيلي و ... ) و با مطالعات موردي و آماري سعي در يافتن مشكلات جزئي مي نمايد.
اما نگرش سامانه اي تلاش دارد تا رده بندي مشكلات را فراموش نكند، يعني هم جزئيات را ببيند و
هم كليات را مد نظر قرار دهد.
بر اساس نگرش سامانه اي، هر دو ديدگاه پيشين هر يك به تنهايي، در حل بحرانها ناتوان اند و
راه حل هاي محدودي ارائه مي دهند. در حقيقت بسياري از بحران هاي جامعه مانند آلودگي هوا،
جرم و جنايت، سياستگذاريهاي كلان، مسايل مديريتي و بسياري ديگر را نمي توان تنها در يك
حوزه علمي حل كرد، اما تفكر سامانه اي زمينه حل اين مسايل را فراهم ساخته است..
تفكر سامانه اي بر خلاف بسياري از جنبشهاي فكري كه در محدوده يك رشته علمي و يا يك
بعدي متولد شده اند در محيطي ميان رشته اي و در يك ديدگاه چند بعدي رشد كرده است. از
آنجا كه اين شيوه تفكر به طور كلي با مجموعه هايي متشكل از اجزا سروكار دارد، نه با خود اجزا و
بنا بر ضرورت از مرزهاي علوم نوين فراتر رفته و عموميت يافته است . نگرش سامانه اي در واقع
برداشت و تفسير جديد و محدودي است از ديدگاه توحيدي، كه همه پيامبران الهي به آن تاكيد
داشته اند، مفهوم توحيد در هستي ، به معناي ارتباط هماهنگ، حكيمانه و مدبرانه همه اجزاء و
عناصر هستي و سير وجودي آنها از قوه به فعل مي باشد، مفهوم توحيد در مكتب اسلام با بياني
جامع و مانع در آيات قرآن مجيد 7 و احاديث معصومين 8 ارائه شده است . در دوران جديد و در
جهت جبران رويكرد جزء نگر
( پوزيتيويستي ) بعد از رنسانس در فرهنگ غربي ، دانشمنداني پيشگام شدند .
توسط لودويگ ،( General System Theory) نخستين گامها در جهت پايه ريزي نظريه عمومي سامانه ها »
برداشته شد. هدف او و بسياري ديگر از پژوهشگران سامانه اي از پايه ،( Ludwig Von Bertalanffy) فون برتالنفي
ريزي نظريه عمومي سامانه ها، دستيابي به نظريه اي كلي بوده كه تئوري هاي خاص در علوم مختلف را شامل شود،
9 «. به آنها وحدت بخشد و همشكلي موجود ميان تئوري هاي علوم خاص را بيابد
بحراني كه در معماري معاصر ديده مي شود، نتيجه نگاه تك بعدي و عدم وجود يك نگرش جامع به
معماري مي باشد .
7 مفهوم آيه (انا لله و انا اليه راجعون) ما از اوييم و به وي او بازگشت مي كنيم ، سامانمندي هستي را از كل به جزء و هستي آفرين را با
هستي و بالعكس تبيين مي نمايد .
8 حضرت علي در فرازي از خطبه شماره يك نهج البلاغه ميفرمايند : ( خداوند درون اشياست و با آنها يكي نيست و بيرون از اشياست و از
آنها جدا نيست ) اين فراز به نحوي جامع و مانع ارتباط كل و جزء و واجب الوجود با ممكن الوجود را تبيين مي نمايد .
9 فرشاد ، مهدي ، 1368 ، عرفان ايراني و جهان بيني سيستمي ، بنياد نيشابور ، ص 126
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
7
نكاتي كه عدم توجه به آنها باعث بروز اين بحران شده اند را مي توان به صورت زير بيان كرد :
-1 بحران امروز ناشي از راه حلهاي تك بعدي ديروز و خروج از همه جانبه گرايي دوره هاي
بدون بحران قبلي است .
-2 رفتارها و نتايج مقطعي و يكجتنبه هرچند خوب ، به دنبال خود نتايج بدي را به بار مي
آورند.
-3 گاهي نتايج درمان بد يا ناقص مي تواند از خود مرض بدتر باشد.
-4 تغييرات كوچك مي توانند نتايج بزرگي به بار آورند و هر عمل تاثيرات فراواني در بسياري از
عرصه هاي مرتبط دارد .
-5 شرايط محيطي رابطه دوطرفه علي و معلولي با هر پديده دارد . را سرزنش كرد.
به نظر مي رسد اين بحران را مي توان با كمك نگرش سامانه اي و بازگرداندن معماري به هويت و
اصالت خويش برطرف نمود .
ماهيت سامانه و اجزاء آن از ديدگاه نظريه عمومي سامانه ها :
در ابتدا معرفي چند مفهوم را از اين ديدگاه مطرح و سپس از منظر اسلامي ارزيابي مينماييم .
سامانه: مجموعه اي از دو يا بيشتر از اجزا كه براي رسيدن به هدفي سازماندهي و هماهنگ شده
اند.
سامانمند: به معناي منظم  روش مند و بر مبناي الگويي از قبل تعيين شده است.
هر سامانه از سه بخش بنيادي پديد مي آيد: عناصر واجزاء + ارتباط ميان اجزاء + ارتباط با
محيط . ابتدا نگاهي مختصر به مفاهيم سامانه اي خواهيم داشت.
هر سامانه از عناصري تشكيل يافته كه مجموعاً در ارتباط با هم يك كل را پديد : ( Part, Whole) جزء وكل »
مي آورند. در تفكر سامانه اي تأكيد بر روي كل مي باشد. ... كه بسته به مرتبه يك سامانه، كل مي تواند بيشتر يا
مساوي اجزاء متشكله اش باشد.
پيوند ميان اعضاء يكي از مهمترين ويژگيهاي موجوديت هاي سامانه اي است. پيوند هاي : (Relation) ، ارتباط
سامانه آفرين مي توانند به ساخت، رفتار و يا فرآيندهاي سامانه منتسب باشند.
مجموعه عوامل، پارامترها و يا متغيرهائي را كه جزء سامانه به شمار نيامده، ليكن : ( Environment) ، محيط
10 «. به گونه اي مي توانند در ساخت و رفتار سامانه تأثير بگذارند، محيط يك سامانه خوانده مي شود
در حقيقت محيط اثر بسيار زيادي در سامانه هاي ارگانيك دارد و به نوعي با آن آميخته شده است كه تفكيك آنها »
11« . كاري ساده نيست
اين تأكيد بر چگونگي ارتباط ميان عناصر،در مباني نظري نگرش سامانه اي و نظم بسيارمهم
است.بدينگونه روشن مي شود كه براي پديد آمدن يك سامانه بايد سه ويژگي زير در نوع ارتباط
ميان اجزا موجود باشد:
-1 هدفداري :
يك سامانه هرگز نمي تواند بدون هدف و غايت پديد آيد و نمي توان به صرف همكاري ميان
48 - 10 فرشاد ، مهدي ، 1368 ، عرفان ايراني و جهان بيني سيستمي ، بنياد نيشابور ، ص 46
11 همان ، ص 49
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
8
اجزاء به يك سامانه دست يافت. در واقع سه ويژگي زير بايد در مورد هدف يك سامانه مورد توجه
قرار گيرند :
الف ) هدف سامانه ،فرآورده گزينش عناصر و اندام هاي ويژه اي است. اين گزينش از آغاز،بر
پاية آن هدف انجام مي شود. پس اگر هدف روشن نباشد،نمي توان سامانه اي هم داشت، چون نمي
توان گزينشي كرد.بنابراين اين هدف بايد دستاورد و نتيجه ناگزير و منطقي مجموعه اي از اجزا
باشد .
ب ) نمي توان يك مجموعه را يك سامانه دانست،در شرايطي كه اگر يك عنصر آن از ميان
برود،و باز هم هدف برآورده شود. براي اينكه اين مجموعه به يك سامانه تبديل شود،بايد اين عنصر
بيهوده حذف شود. پس هدف همواره نيازمند به همة اجزاء مجموعه مي باشد و همواره متكي به
آنها مي ماند. يعني براي بقا و بر جا ماندن سامانه و دستيابي به هدف ، همه اجزا بايد شركت داشته
باشند .
ج ) اين دو ويژگي را مي توان به صورت ارتباط دوطرفه بين هدف و اجزاء خلاصه نمود . به اين
معنا كه هدف از عناصر و عناصر از هدف نتيجه شود و اين دو يكديگر را به طور كامل تعريف نمايند
.
2 - همكاري و هماهنگي:
هدفداري به معني دستيابي به هدف است، نه تنها داشتن هدف. اين بدين معني است كه
همكاري اجزاء تنها علت پديد آمدن سامانه نمي تواند باشد. چون به همان اندازه كه سامان داشتن
نيازمند به علت است، بي ساماني و بي نظمي هم علت دارد و در پديد آمدن بي نظمي هم عناصر
وعواملي دست اندركارند .همكاري شرط لازم نظم است ولي در صورت هدفمند بودن شرط كافي آن
مي شود
سامانه در مورد دو يا چند جزء كه از هم متمايزند يعني داراي هويت مستقلي هستند معني
پيدا ميكند،در غير اين صورت مجموعه تبديل به يك عنصر ميشود وديگر نظم و سامان معني ندارد.
-3 وحدت :
وحدت » ويژگي سوم كه شايد مهمترين ويژگي در يك سامانه است،ما رابه درك كامل مسئله
مي رساند.همه سامانه ها داراي ويژگي وحدت در كثرت هستند. بدين معني كه كثيري از « دركثرت
عناصر گوناگون در يك همكاري و هماهنگي با هم،وحدت را نمودار مي سازند. عناصر،واحدند و پس
از پديد آمدن سامانه هم هويت خود را از دست نمي دهند. و چون هدف واحدي دارند، پس
( Uniformity) دارند. پس وحدت اجزاء به هيچ روي به معني يكپارچگي و هم شكلي « وحدت »
است يعني داشتن يك هدف واحد و هماهنگ و همراستا . براي (Unity) نيست، بلكه به معني
Uniformity مي توان به سامانه هاي طبيعي و براي وحدت به معناي Unity وحدت از جنس
. مي توان به سامانه هاي مكانيكي اشاره كرد 12
مي باشد. Unity 12 - بعنوان مثال، وحدت در انواع ميوه ها چنانچه طبيعي باشند،( تغييرات ژنتيكي در آنها اعمال نشده باشد)، از نوع
بدين معنا كه وحدت در آنها، داشتن هدف واحد مي باشد و نه وحدت ظاهري و شكلي. در مقابل آن، محصولات كارخانه اي و ماشيني با
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
9
نظم( سامان) : (هدفداري +همكاري و هماهنگي + وحدت )
همكاري و هماهنگي ميان اجزاء وعناصر واندام هاكه وحدتي در كل »: تعريف دقيق نظم چنين است
مجموعه و هدف آن ايجاد مي كند.
هر سه ويژگي فوق در پديد آمدن نظم ( سامان ) مهم هستند. و ارتباطي منسجم ( مثل اجزاء
يك سامانه ) با هم نياز دارند .
انواع نظم :
نظم را به ساده ترين تقسيم مي توان دو گونه دانست :
: ( Arrangement) 1 ) آرايش و انضباط شكلي عناصر و اجزاء
اين درك از نظم به معني مرتّب سازي و ساده سازي است كه معمولاً آدميان درساخته هاي
خود ايجاد مي كنند و بيشتر ارتباطات اجزاء آن ارتباطي قراردادي و يا ماشيني است همچون
چينش اعضاء در ارتش، تيم فوتبال، طراحي خانه ها با الگوي پيش ساخته و انبوه سازي و... اگر اين
نظم به تنهايي به كار گرفته شود نشان از مرتبه پائين سامانه اي آن دارد. اين نظم ميتواند به راحتي
مي باشد. ( Uniformity ) ، به بي نظمي منجر شود و و داراي وحدت شكلي
: ( Design) 2 ) پيكره بندي ناشي از همكاري اجزاء در راستاي هدف
دراين نوع نظم روابط قراردادي نيست وهمكاري ميان عناصر، به صورت واقعي است.اين نظم به
مي انجامد . درك اين نظم به سادگي نظم و انضباط آرايشي نيست ،( unity) وحدت در هدف
وتنها با شناخت عميق هدف و شيوة همكاري اجزاء است كه مي توان آن را كشف كرد.
كامل ترين مرتبه شناخت اين نظم با علم حضوري به آن ايجاد مي شود. در حالي كه نظم
آرايشي با علم حصولي به راحتي قابل درك است. تفاوت ديگر اين نظم با نظم پيشين در حيات و
هوشمندي آن است. در يك نظم هوشمند، تطابق و انعطاف پذيري با محيط وجود دارد و اين سبب
تحرّك در نظم آن مي شود و حتي تا حدودي پيش بيني پذيري رفتارها را نيز كم مي كند . چراكه
عوامل گوناگون تأثيرگذار را نمي توان هميشه مدنظر قرار داد. درصورتي كه نظم آرايشي، نظمي
خشك، مرده و ايستاست و به همين جهت غير تطابقي است و به راحتي مي توان آنرا پيش بيني
كرد.
مطرح مي شود (Chaos) آنچه كه در تئوري جديد پيچيدگي و فراكتال با نام تئوري آشوب
هرگز به معني بي نظمي نيست بلكه چنين نظم متحرك و پيشرفته اي را مد نظر دارد. اين نظم
نشان دهندة مرتبه پيشرفته سامانه است و بيشتر نظم طبيعت از اين نوع است.
مي رسند. براي مثال انواع شكلات، از اين دست بوده كه عيناً شبيه به Uniformity سامانه ايجادگر مكانيكي در نهايت به وحدت از نوع
هم توليد مي شود. در معماري نيز مي توان مثالي در باب خانه ها ذكر كرد: در شهرهاي سنتي، هرگز نمي توان دو خانه را يافت كه كاملاً
همشكل باشند. هر خانه بر اساس شرايط و بافت منطقه، علاوه بر حفظ ويژگيهاي خاص خود، هماهنگي و وحدت خود را با كل مجموعه
هاي اطراف به خوبي حفظ مي كرده است. اما در مقابل، مجتمع هاي مسكوني امروزه و نيز خانه هاي سازماني تيپ، مثالي بسيار مناسب
براي وحدت از نوع همشكلي مي باشد.اگرچه در بافت شهرهاي سنتي ، كوچه ها و محله ها و بازارها هيچ گونه وحدت ظاهري ديده نمي
شود و داراي هندسه كاملا آزاد بوده اند ، اما خانه ها داراي هندسه اي دقيق و منظم هستند و در مجموع ، در كل بافت شهر وحدتي از نوع
به چشم مي خورد. Unity
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
10
تمام تلاش دانشمندان درك و كشف همين نظم پنهان طبيعت و فرمولبندي آن است تا زبان
ارتباط بين ما و طبيعت برقرار شود. هر قانون علمي يك كليد ارتباطي و يك نظم كشف شده است .
هنرمندان و معماران نيز به شكلي ديگر نياز به كشف اين نظم دارندو اين چيزي است كه به خوبي
در دوران گذشته در ميان انسانها به صورت فطري و حضوري وجود داشت. تنها در دورة جديد بود
كه نظم آرايشي بر هنر و معماري انسان حاكم گشت . امروزه برخي جريانهاي معماري تلاش در
احياء اين نظم در معماري دارند.
تعريف بي نظمي و بي ساماني :
واژه بي نظمي به دو حالت جدا از هم گفته مي شود:
1) حالتي كه توده اي از عناصر بدون ارتباط با هم وجود دارند. مانند يك تل سنگ،مجموعه اي
از اجزاي پراكنده كه البته هيچ هدفي را هم برآورده نمي كنند.
2 ) حالت دوم كه بسيار مهمتر است و بيشتر روي مي دهد، حالتي است كه در آن سامانه هاي
گوناگون دست اندركار برآوردن هدف هاي ويژه خود هستند،اين اهداف برآورده مي شوند،اما چون
هيچ گونه هماهنگي با هم ندارند،دستاوردهاي يكديگر را از ميان مي برند و پيامدهاي هم را خنثي
مي كنند.
ممكن است گمان شود نظم و بي نظمي دركنار هم همزمان پديدار مي شوند. ولي بايد دانست
اين دو مفهوم منطقا" نقيض هم هستند ونمي توانند دركنار هم جمع شوند. دراينجا هم چنين
نشده است. چرا كه نظم در رده اي فروتر و بي نظمي در رده اي بالاتر رخ نموده است.
بر اساس مباحث قبل براي ايجاد سامان و نظم رعايت سه نكته مهم در طراحي و گزينش به
شرح زير لازم است :
1) گزينش عناصر و اجزاء پروژه .
2) گزينش اندازه و چگونگي ويژه اي از عناصر .
3) گزينش نحوه خاصي از ارتباط ميان عناصر با هم .
ما مي توانيم با انجام سه آزمون روشن سازيم كه سامان نهايي تحقق يافته يا خير و هدف اصلي
تا چه حد قابل دستيابي است ؟
نخست، برخي از اجزاء وعناصر را ازميان برداريم و حذف كنيم.
دوم،در اندازه و چگونگي (كميت وكيفيت) برخي عناصر دگرگوني پديدآوريم.
سوم، چگونگي روابط ميان عناصر را تغيير دهيم.
در هركدام از اين آزمون ها،اگر در برآوردن هدف خلل رخ دهد،آنگاه ما با يك سامانه روبرو
نيستيم.اگر ما معتقد به يك ابر سامانه باشيم،در آن صورت در پاسخ به پرسش مطرح شده خواهيم
گفت كه ما هرگز نمي توانيم هر دستاوردي را هدف يك سامانه بدانيم و اگر چنين كنيم آنگاه نظم
و بي نظمي تنها دو نام هستند كه ما به دلخواه به مجموعه ها و پديده ها مي دهيم ولي چنين
نيست.
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
11
ما براين باوريم كه جهان ،داراي يك رده بندي از سامانه هاست كه هركدام هدف هايي را
برآورده مي سازند.اين هدف ها خود در يك رده بالاتر،عناصر يك سامانه بزرگتر هستند و الي
آخر.پس به باور ما نتيجه اي هدف به شمار مي آيد كه بتواند عنصري براي يك رده بالاتر از سامانه
ها باشد.اگر نتيجه اي در رده بندي ويژه خود آشفتگي پديد آورد و با هدف هاي ديگر ناسازگار باشد
هرگز نمي تواند خود را به رده بالاتر برساند.
مراتب كمال سامانه ها و قوانين حاكم بر آنها :
برخي از پژوهشگران مانند بولدينگ 13 ، جهان را ابر سامانه اي متشكل از سامانه هاي فراوان و داراي سلسله »
مراتب و سطوح مختلف مي بينند. مبناي رتبه بندي او تفاوت قوانين حاكم بر انواع سامانه ها و ناهمگوني آنها بوده
است. نظام نه مرتبه اي كه بولدينگ بر اين پايه معرفي كرده از جامدات در پائين ترين مرتبه شروع شده تا به سامانه
14 «. هاي فرهنگي و نمادين مي انجامد
لازم به ذكر است كه عناوين و مثالهاي بولدينگ و ساده سازي هايي كه توسط برتالنفي و
ديگران انجام شده است، قدري نامفهوم و قديمي به نظر مي رسد. اما ساختاربندي او هنوز تا
حدودي قابل توجه است. جدول او را مي توان با نگرشي جديد به صورت زير بيان نمود :
K.E.Boulding - 13
14 فرشاد ، مهدي ، 1368 ، عرفان ايراني و جهان بيني سيستمي ، بنياد نيشابور ، ص 117 و 118
مرتبه و سطح سامانه تبيين مثال ها
مكانيزم
(سامانه بي جان )
سامانه ايستا مجموعه ثابت اتم ها ، مولكول ها ،كريستال هاو
سامانه متحرك مجموعه متحرك با روند ثابت
ساعت ها ، ماشين هاي معمولي
به طور كلي، منظومه شمسي و
...
سامانه متحرك
قابل كنترل مجموعه متحرك تغيير پذير
ماشين هاي قابل كنترل، رايانه و
...
سامانه تحول پذير
مجموعه متحرك با تغييرات ذاتي
تغييرات شيميايي، گوارش، اجزاء
اوليه حيات چون ژن و سلول و
...
ارگانيزم
(سامانه جاندار)
گياه
مجموعه زنده با رشد، تكثير و تقسيم
كار خود به خود
سلول گياهي، گل و برگ و ...
حيوان
تكميل ارتباطات يادگيري و گيرنده
ها و آغاز هوشياري
پرندگان، حشرات، ماهي ها و ...
انسان
تكميل هوشمندي و ارتباطات، نماد
آفريني، خود آگاهي، آينده و گذشته
جهان
انسان
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
12
بررسي نتايج رده بندي سامانه هاي بولدينگ :
1) سير تكاملي سامانه ها
به اعتقاد بولدينگ،قوانين مراتب پائين تر همواره بر سطوح بالاتر حاكم است و علاوه برآن قوانين متعالي بر »
15 «. هر مرتبه اي قانون خاص آن مرتبه نيز حكمفرماست
و كاملترين سامانه، سامانه ايست كه امكان حركت و ارتباط و تنظيم وكنترل در آن به بهترين شكل
به صورت آگاهانه و با تفكر در آمده باشد. حيات و فراتر از آن ، هوشمندي دو پله مهمي است كه
سامانه ها در جهت ارتقاء خود طي مي كنند و سامانه هاي زنده هوشمند، وقتي به صورت مجرد از
ماده و ذهني و انتزاعي، ( فرا ارگانيزم ) در مي آيند به كاملترين شكل خود مي رسند. اين سامانه ها
ويژه انسانها هستند و راه تكاملي آنها را نشان مي دهند.
به گمان ما كاملترين ابر سامانه هستي، خداوند و صفات اوست و رده بندي سامانه ها تنها بر
اساس ميزان نزديك بودن و بهره گيري و ظهور صفات الهي درآنها امكان پذير است. حيات، علم،
قدرت، اراده، سمع، بصر و تكلم هفت صفت اصلي الهي است كه در همه مراتب از ضعيف ترين تا
قوي ترين حد خود ظهور دارند. با اين معيار، انسان به اين دليل كاملترين سامانه است كه بيش از
همه موجودات از اين ويژگيها بهره مند بوده و به همين جهت خليفه خدا در ابر سامانه هستي مي
باشد.
2) دوام و پايداري در سامانه ها :
از يك جهت هرچه يك سامانه به سمت كاملتر شدن پيش مي رود، حركت در آن بيشتر شده و در
مقابل آن ثبات در سامانه هاي بيجان ايستا ديده مي شود. از جهت ديگر اين ثبات در سامانه هاي
بيجان كاملاً قراردادي و متغير مي باشد و از كثرت و تنوع بسيار بالايي برخوردار است. در حاليكه
سامانه هاي كاملتر در عين داشتن حركت بيشتر، سمت و سوي حركتشان داراي مسيري مشخص و
ثابت است.
بر اساس اصل دوام و پايداري مي توان سامانه ها را به سه رده زير تقسيم كرد :
الف ) سامانه هاي ماشيني، ( تغيير پذير ) :
در اين سامانه عناصر با هم تركيب شده وآرايش پيدا مي كنند.اين سامانه رايج در جوامع انساني
است و روابط بين اجزاء و عناصر آن قراردادي مي باشد.اين سامانه ،سامانه اي مكانيكي است كه با
15 نگرش سيستمي، مهدي فرشاد 1362 ، مؤسسه انتشارات امير كبير تهران. ، ص 58
فرا ارگانيزم
سامانه
(انتخابگرو انديشمند)
فرهنگ عمومي جامعه
گسترش روابط انساني
و قوانين و سنت ها، زبان
خانواده، جامعه، آداب دادو ستد
و ...
انديشه متعالي و
نمادين
تعالي كيفيت در انديشه و بينش
انساني
ارزش هاي اخلاقي، دين، هنرها،
علوم، منطق، فلسفه، رياضيات و
..
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
13
سرعت در حال تغيير است.بعنوان مثال ميتوان به سيستم راهنمائي و رانندگي، رياضيات، ارتش
اشاره كرد.
ب ) سامانه هاي طبيعي، ( ثابت ) :
اين سامانه جداي از بودن انسان ها،در جهان خارج نيز وجود دارد.اين سامانه نظمي واقعي
دارد و انسان آن را كشف ميكند.احتمال تغيير در اين سامانه بسيار بسيار ضعيف است.
ج ) سامانه هاي انساني، ( ثابت و متغير ) :
در اين سامانه يك يا چند عنصر در ذهن انسان شكل مي گيرد و مابقي عناصر در طبيعت وجود
دارند و بايد به گونه اي با هم مرتبط شوند.اين سامانه وابسته به انسان است و نظمي وابسته دارد و
به ندرت در آن تغيير ايجاد ميشود. بعنوان مثال ميتوان به سامانه هاي مرتبط با زبان و لباس اشاره
كرد.اين سامانه تعبير به سامانه ذوقي ميشود. امروزه در جوامع مختلف لباس هاي گوناگوني مرسوم
و متداول است. آنها از نظر فرم، رنگ و ... تفاوت هاي زيادي باهم دارند. اما همه آنها ويژگيهاي
مشتركي نيز باهم دارند. مي توان لباس را يك سامانه در نظر گرفت .
زبان ، بتدريج و در طول تاريخ به فرهنگ ملتها تبديل شده است. چراكه تمام ارتباط مردم يك
جامعه با پيشينه تاريخي، علمي و فرهنگي ان از طريق زبان انجام مي شود و بدون وجود آن جامعه
هيچ پشتوانه اي نخواهد داشت. در اين حالت جامعه به كودكي رها شده تبديل مي شود كه هيچ
آشنايي با محيط اطراف خود ندارد و بايد تمام اشياء اطرافش را ، خود تجربه كند. واضح است كه در
چنين صورتي خطرات بسياري جامعه را تهديد مي كند و از تجارب ارزشمندي محروم مي نمايد.
معماري : معماري ، سامانه ايست كه به هر سه مورد سامانه هاي قراردادي، وابسته و پايدار
مربوط مي باشد.وجود تنوع بسيار در نماسازي و تزئينات بناها در سبكهاي مختلف معماري ايران
مرتبط با سامانه قراردادي است. تفاوت معماري فرهنگ ها و اقوام گوناگون نشان دهنده وابسته
بودن سامانه معماري آن مي باشد. اما در جايي كه معماري به انسان شناسي، خداشناسي و يا حتي
مباحث اقليمي مربوط مي شود، سامانه پايدار به ميان مي آيد. بنابر اين نمي توانيم معماري را تنها
يك سامانه قراردادي بناميم و بدين لحاظ هر تغييري در آن ايجاد نمائيم. شايد بهترين معماري
گونه اي باشد كه الگوهاي سامانه هاي طبيعي در آن لحاظ شود.
3 ) جايگاه معماري در سلسله مراتب سامانه ها
در حقيقت هدف از ارائه اين رده بندي ها يافتن جايگاه معماري در مراتب سامانه اي است. اين
سؤال مهمي است كه مكاتب گوناگون، پاسخ هاي متفاوتي براي آن دارند. از مكاتبي كه نگرشي غير
سامانه اي به معماري دارند تا مكاتبي كه معماري را در هر يك از مراتب مكانيكي، ارگانيك و فرا
ارگانيك تعريف مي كنند. مروري بر اين تعاريف در گفتارهاي بعد ، بررسي خواهد شد. اما به گمان
ما، معماري، همچون ديگر عرصه هاي زندگي انسان، ساختاري فرا ارگانيك داردكه همه مراتب
سامانه ها در آن دخالت دارند.
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
14
4 ) مفهوم زنده و ارگانيك بودن سامانه معماري
يكي از مهمترين نكاتي كه در طبقه بندي انجام شده توسط بولدينگ وجود دارد سيري است كه در
تكامل سامانه ها از سامانه هاي غير زنده به سمت سامانه هاي زنده طي مي كند . در حقيقت يكي
از ويژگيهاي مهم در ارتقاء سامانه از مكانيسمها به ارگانيزمها و فراارگانيزمها در همين اصل نهفته
است . در حقيقت يكي از مهمترين نكاتي كه بايد براي يافتن جايگاه حقيقي معماري در اين رده
بندي سيستمي به آن توجه كنيم مساله وجود و يا عدم وجود حيات در معماري است .
منظور از حيات معماري ، زنده بودن زيست شناسانه به معني توليد مثل و حركت و ... نيست . بلكه
انسان يگانه موجودي است كه مي تواند به همه ساخته هايش و حتي موجودات بيجان ، حيات
بيشتري ببخشد . انساني كه معناي حيات و زندگي را درك كرده باشد ، به عنوان خليفه خدا مي
تواند زندگي ضعيفي را كه در جمادات و يا گياهان است ، آشكارتر كرده و ارتقاء دهد ، به صورتي
كه معماري ، شعر ، يا هر اثر هنري ديگري كه صدها يا هزاران سال پيش آفريده شده ، ممكن است
هنوز داراي حيات باشد و همچنين قادر باشد به مخاطبان خود ، حيات ببخشد . طبيعي است كه
اين حيات مي تواند تكثير شود و به ديگران منتقل گردد و حركت ايجاد كند ، ولي اين حركت و
تكثير و... و همه آثار آن نيز ، مثل خود حيات آن ، معنوي و وجودي است .
در عين حال عامل اصلي حيات در همه موارد فوق ، انسان و زنده بودن حقيقي اوست و معماري نيز
هرگز نمي تواند به صورت جبري حيات ايجاد كند و از انسانهاي درون آن ، اثر مي پذيرد .
آنچه بيش از همه مي تواند بر حيات و زندگي ايجاد شده در معماري تاكيد كند ، مرحله طراحي
معماري است كه زائيده انديشه انساني است و در تعاملي دو سويه با انسان طراح آن قرار دارد .
به اين ترتيب در خصوص ارگانيك بودن اثر معماري آنچه بيش از همه مي تواند وجود و معنا داشته
باشد ، طراحي ارگانيك است و معماري ارگانيك و فرا ارگانيك پس از مرحله طراحي تنها در پرتو
زندگي و حيات انساني كه در آن محيط در جريان است ، معنا مي يابد .
به گفتة رايت :
همة اشياء ساختة دست انسان از زندگي برخوردارند. زيبايي اين اشياء در همين نهفته
است، اين اشياء گواه كيفيت زندگي كساني هستند كه از آنها استفاده مي كردند. براي نيل
به اين مقصود، عشق در ساخت آنها مداخله مي كرد. اين عشق به اين اشياء جان بخشيده و
مي تواند كيفيت تمدن سازندة اين اشياء را اثبات يا نفي كند.
هنرمندان خلاق، پيشه وراني كه عشق به ساختن ، آنان را عاشق ساخته هايشان كرده بود، به
اين ساخته ها زندگي بخشيده اند و هزاران سال پس از مرگ انسانهايي كه عشقشان به
زندگي ودركشان ازآن در اين اشياء جلو هگر شده است، باز به زندگي خود ادامه م يدهند 16
5 ) معماري نوين براساس تغيير نوين سامانه اي ارگانيك
مقوله وارد كردن معماري در مرتبه سيستمهاي زنده و ارگانيك در هر مكتبي به طريقي انجام مي
شود.
16 رايت، فرانك لويد ، معمار و ماشين ، 1370 ، ترجمه فرزانه طاهري ، مجله آبادي ، ش 1 ، ص 25
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
15
معماري ارگانيك كه به عنوان يك سبك ، با نمونه هاي مختلف و متنوعي ، چندين دهه است كه
در معماري مطرح شده است ، يكي از اين راههاست . اما امروزه و در قرن بيست و يكم ، شاهد
نسخه اي متفاوت تر از تعاريف پيشين معماري ارگانيك هستيم كه بنا به گفته چارلز جنكز در
نتيجه دگرديسي فرهنگ از شكل اصول قطعي و مسلّم و ساده مدرنيسم ، به تفسيري پيچيده از
واقعيتها كه بر پايه بيولوژي ، رياضيات و هستي شناسي پايه گذاري شده، شكل گرفته است .علوم
جديد مرتبط با پيچيدگي ، فراكتالها و نظريه آشوب ، پويايي هاي غير خطي ،كيهان شناسي نوين ،
سيستم هاي خود سازماندهنده ، همه و همه تغييراتي را در چشم اندازهاي ما بوجود آورده اند .در
واقع يك تغيير رويكرد از ديدگاه مكانيستي به ديدگاهي كه در هر مرحله و سطحي خود سازمان
دهنده است ، را شاهد هستيم . از جمله مي توان به نظريات جنكز اشاره كرد كه آثار معماراني
چون فرانك گري ، پيتر آيزنمن ، دانيل ليبسكيند كه معمولاً در دسته معماران ديكانستراكشن قرار
مي گيرند و يا گروههايي كه او آنها را ارگاني- تك 1مي نامد را در زمرة بناهاي ارگانيك طبقه بندي
مي كند .
جهان به صورت خطي ويك سويه گسترش وتكامل نيافته بلكه اين تكامل به صورت »
گسترش خطي وسپس رسيدن به مرز بحران و هرج ومرج، در نهايت پرش به شرايطي كاملاً
متفاوت با گذشته صورت گرفته است. ... [ بطوريكه ] در هر مرحله پيش بيني دقيق مرحله بعدي
امكان ندارد، زيرا موارد بسيار جزئي مي تواند تغييرات مهم در مرحله بعدي ايجاد نمايد.... بر طبق
علوم جديد، جهانِ امروز نه نظامي مشخص بلكه تركيبي از نظم و بي نظمي است. معماري جهان
نو همانند خود اين جهان كه علوم پيچيده تصوير ديگري از آن نشان داده اند جهاني خلاق، خود
تنظيم، خود تغيير، غير قابل پيش بيني و در حال شدن است. معماري غير خطي، كوژ و كج و
انحناء دار كه امروزه توسعه و رشد مي يابد متأثر از ديدگاه هاي فيزيك امروز است كه چهان را با
17« . موج و اجزاء ذرات مي شناسند
به عقيده چارلز جنكز سيستم هاي طبيعت از جنس سيستم هاي پيش بيني پذير و خطي
فراتر رفته و كاملاً تصادفي، آزاد، غير خطي و غير قابل پيش بيني مي باشند . و معماري نيز بايد
معلول ديدگاه انسان از خود و از جهان پيرامون خود و شرايط امروز( علم، تكنولوژي و فلسفه كنوني
) باشد.
حال اين سوال مطرح مي شود كه آيا بحرانها، پيچيدگيها و ابهامها بايد در معماري نمو پيدا كند؟
آيا پلانهاي معماري كه به خاطر بهره گيري از تئوريهاي جديد طبيعي بصورت كج و كوژ و در هم
پيچيده اند ارزش معمارانه دارند؟ چگونه مي توان تئوري هاي بحران و اغتشاش را با معماري كه
وجودي كاركردي و كالبدي در زندگي روزمره انسانها دارد ، ارتباط داد ؟
ديويد پيرسن در كتاب خود با نام ، "معماري ارگانيك نوين " 18 ، ديدگاهي متضاد با جنكز را ارائه
مي دهد و معتقد است ، با وجود اينكه كارهاي معماراني كه جنكز آنها را در دسته ارگانيك گرا ها
1- ORGANI- TECH
17 جنكنز ، چارلز ، معماري پرش كيهاني ، 1382 ، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي تبريز ، مقدمه قباديان ، ص 23
18 - Pearson ,david,new organic architecture , the breaking waves , university of California press,
Berkeley and los angeles , 2001,p8
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
16
جاي داد به پاره اي از علايق معماران اين دسته شباهت دارد ، اما آثار آنها در اصول اساسي با
عقايد اين گروه در تعارض قرار دارند ؛ چراكه اين فرم هاي تكّه تكّه ، پر از زواياي تند ، اشكال
جابجا شده و مصالح مصنوعي پيشرفته صنعتي ، همه وهمه از جهاني از شك و ترديد خبر مي دهد
نه از يكپارچگي ارگانيك و يا طراحي اكولوژيك و ايمان به بشريت و سياره و يكي ازعلل عمدة شكل
گيري چنين معماري ، همانا نبودن يك سيستم اعتقادي جازم و اثر گذار و نيز تبديل جوامع به
عواملي مصرف كننده است كه در نهايت به معماران چيزي را عرضه نمي دارد تا بتوانند آثار معماري
را به چيزي فراتر از يك اثر مجسمه گونه كه داراي يك زيبايي ماشيني است ارتقاء دهند . بنابراين
آنها به جهات مختلفي به اين سو و آن سو كشيده مي شوند و در نهايت فقدان وجود عواملي
هدايتگر منجر به شكل گيري يك معماري مينيمال درجه صفرِ صفر ميشود .
چنانكه مي دانيم روند رو به رشد شكل گيري آثار معماري برخاسته از دستوركار فوق ، نتيجه اي
جز دوري از محصولي اصيل و طبيعي را نخواهد داشت كه در تعارض كامل با اهداف معماري
ارگانيك مي باشد .
تعريف معماري با نگرش فلسفي و سامانه اي :
گستردگي و تنوعي كه در آثار معماري معاصر به وجود آمده و تناقضي كه گاه ميان آنها ديده
مي شود نشان از گم شدن تعريف بديهي معماري در طي 100 سال گذشته دارد .
است . معماري تنها به يك (exclusive) در اينجا هم مشكل اصلي تعاريف يكجانبه و حصري
بعد خود خلاصه شده است. تعريف كلّي "ساختمان سازي در تركيب صنعت و هنر" چندان گره
گشا نيست، چرا كه تنها سه ركن معماري را بدون بيان ارتباط آنها بيان نموده است . تعريف
معروف" سازماندهي فضا" تعريف بهتري است كه بسياري از آثار بي توجه به فضا را از معماري
خارج مي كند. ولي انسان گرايي و كمال گرايي در اين تعريف نيست و همچنين جايگاه مباحث
فني و اقليمي و... در آن مشخّص نشده است. به اين ترتيب مي توان تعريف زير را پيشنهاد نمود كه
"معماري ، بازآفريني و ساماندهي فضا به عنوان بخشي از محيط طبيعي، تاريخي و... با استفاده از
عوامل مادي و قوانين علمي حاكم بر آنها وصورتي متناسب با نيازهاي مادي و روحي انسان و در
جهت كمال آنها"
اين تعريف داراي 7 جزء مهم است كه با مطرح كردن هر جزء گروهي از آثار معماري يك جانبه
ازتعريف خارج مي شوند. دو ركن اول ذات معماري را بيان مي كند كه در ادامه در دو بخش پياپي
بررسي خواهيم نمود. اما پنج ركن ديگر اين تعريف را مي توان با استفاده از چهار علّت فلسفي
توضيح داد و آنها را علّت هاي شكل دهندة به اثر معماري دانست 19 . در ادامه خواهيد ديد كه چگونه
اين چهار علّّت، چهار زير سامانه اند كه ابرسامانه معماري را تشكيل مي دهند از ميان اين چهار
-6 لازم به ذكر است كه ازنظر فلسفي معلول نيازمند به علّت خود است و فقر ذاتي به آن دارد و اگر يك لحظه علّت از بين برود نابود
مي شود.
همچنين بين علّت و معلول بايد سنخيت وجود داشته باشد و اين دو مورد سبب وحدت ذاتي بين علّت و معلول مي شود.
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
17
علّت، دو علّت صوري و مادي روبنايي ترند و به خود اثر نزديك ترند و به نوعي معلول دو مورد
ديگرند و از آن دو علّت زير بنايي، علّت غايي هم ريشه در علّت فاعلي داشته و به همين جهت همه
علل معمار ي نهايتاً به علّت فاعلي آن باز مي گردند.
1 - علت فاعلي : اين علت ، مولّد و سرچشمه ايجاد و بقاء اثر است. طبيعي است منظور ما از
معماري، خشت و گل و مادة ساختمان نيست بلكه آن ويژگيهايي است كه اين مواد را تبديل به
معماري كرده است. مهمترين اين ويژگيها آن است كه انسانها متناسب با نيازهاي خودشان كه
بخشي از آن را محيط و بخشي ديگر را ويژگيها و آرمانهاي مادي و معنوي خودشان برايشان فراهم
كرده به ساخت آنجا دست زده اند. پس به اين ترتيب علّت فاعلي معماري را مي توان در دو بخش
تقسيم كرد:
-1 فاعليت انسان: جسم و روح انسان ويژگيهاي خاصي دارد و معماري بودن يك اثر بسته به
ميزان هماهنگي آن با همه شرايط انساني است.
-2 فاعليت محيط: محيط به انواع تاريخي، اجتماعي، اقليمي و .... تقسيم مي شود كه از همه
تأثير گذارتر محيط اقليمي است. بديهي است آغاز و بقاي اثر در هر لحظه وابسته به
شرايط آسمان و زمين و زلزله خيزي و تغييرات جوي و.... است
در مورد موجودات طبيعي، اين دو عامل، ژن و اقليم هستند كه مي توان آنها را فاعل دروني و
بيروني اثر دانست.
2 - علت غايي : غايت معماري همان هدف انسان از ساختن بناست . اولين هدف بنا كاركرد آن
است . اما همان گونه كه نيازهاي انسان سطوح مختلف دارد، اهداف بنا از مادي ترين تا معنوي
ترين نيازها همچون هويت تاريخي و اجتماعي و بستر سازي براي ايجاد فرهنگ و اخلاق و هويت
الهي است .
3 - علّت صوري : هر اثر معماري حاصل فكروايده و انديشه اي است كه به صورت يك طرح و
شكل خاص آن درآمده است كه علّت صوري آن را تشكيل مي دهد. اين علّت مهمترين و
آشكارترين نمود اثر معماري است و معمار بايد براي دستيابي به آن همه علل سه گانه ديگر را به
خوبي مطالعه كند. به بيان ديگر اين علّت براي اينكه بهترين گزينه باشد بايد، معلول سه علّت ديگر
باشد.
4 - علت مادي : اگر مادة ساختمان مصالح ساختماني باشد ، علّت مادي معماري ، ساختار و سازه
و ميزان مقاومت مصالح و بارگذاري ساختمان خواهد بود. طرحي از استقرار مواد بر روي هم كه هم
در ايجاد و هم در تداوم بنا نقش دارد علّت مادي آن را تشكيل مي دهد كه مي توان آن را طرح
سازه اي يا تعيين مواد و مصالح آن دانست. درحقيقت علّت صوري كه خود معلول دو علّت پيشين
است براي ظهور خود نياز به علّت مادي دارد.
انسان، طبيعت، معماري (مهندسي معماري) مهندس عبدالحميد نقره كار
18
سامانه هاي بنيادي در معماري و طبيعت :
چهار سامانة بنيادي درمعماري از گذشته هاي دور همواره مطرح بوده است كه بر پاية آنها مي
توان ميزان هماهنگي و نظم را در آثار ارزيابي كرد كه عبارتند از :
-1 سامانة كاركردي
-2 سامانة سازه اي
-3 سامانة كالبدي
-4 سامانة انساني
هر يك از اين سامانه ها در ارتباط با علل چهارگانه اي كه براي معماري در ابتداي فصل مطرح
شد،قابل بررسي هستند. سامانه كاركردي متناظر با علت غايي،سامانه سازه اي متناظر با علت
مادي،سامانه كالبدي متناظر با علت صوري،سامانه انساني متناظر با علت فاعلي است.
1) سامانه كاركردي: چگونگي ساماندهي فضاها د

نویسنده: احسان کلهری ׀ تاریخ: سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , ehsan-kalhori.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM